لوگوی سه گوش
حمید امامی - السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

امام سجاد

امام سجاد (علیه السلام) تداوم بخش اهداف حسینی

از بزرگترین حوادث تلخ جهان اسلام که همواره یاد و خاطر آن، قلب و جان آدمی را به درد می آورد، حادثه جانسوز کربلا است.

حادثه جانگداز کربلای خونین، یک حادثه عظیم و بی نظیری است که وقتی انسان با چشمانی باز و دلی سرشار از ایمان به آن می نگرد، به روشنی می یابد که چنین حادثه ای در طول تاریخ بشریت بی سابقه است. آنچه به این جریان بی نظیر، تداوم بخشیده و آن را جاودانه ساخته است، هدف پاک و مقدس قهرمان پدید آورنده آن، یعنی حسین بن علی (علیه السلام) است، زیرا سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) از این قیام خونین هدفی جز، حفظ دین و بر پا نگاه داشتن اسلام ناب محمّدی (صلی الله علیه و آله) و احیاء مذهب حقّه تشیّع نداشته است، که در این امر برای هر انسان عاقلی، جای هیچ گونه شک و تردیدی وجود ندارد.

سالار شهیدان، خود در وصیت نامه ای به برادرش محمد بن حنیفه، این حقیقت را به زیبایی بیان می فرماید: (انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّه جدّی، اُرید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدّی و أبی)1. همانا قیام کردم برای اینکه می خواهم امّت جدّم را اصلاح کنم، من می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.

بنابراین چنانچه ملاحظه فرمودید، هدف مقدس امام حسین(علیه السلام) چیزی نیست جز، اصلاح امّت اسلام و احیاء فرهنگ زیبای امر به معروف و نهی از منکر، تا در سایه ی انجام آنها، اسلام ناب حفظ و احکام و دستورات این دین کامل و بی نقص در جامعه اجرا شود.

نکته ی حائز اهمیّت این است که پس از شهادت مظلومانه حسین بن علی(علیه السلام) فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) با عهده دار شدن وظیفه ی خطیر امامت، اهداف بلند سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) را پیش گرفته و در انجام آنها لحظه ای از خود دریغ نشان نداد.

در حقیقت این دو امام عزیز در هدف، کاملاً با یکدیگر متحد و هماهنگ بوده و هر دو یک هدف را دنبال می کردند با این تفاوت که امام حسین (علیه السلام) در میدان جنگ و نبرد و با سلاح شمشیر این هدف اساسی و حیاتی را جامعه ی عمل پوشاند و امام سجاد (علیه السلام) در میدان سخن و خطابه و با سلاح بیان، این هدف مقدس را در جامعه محقّق ساخت. بنابراین می توان گفت: وجود مطهر امام چهارم (علیه السلام) مکملی بسیار کارآمد بود که توانست قیام خونین عاشورا را به نحود احسن و بدون هیچ نقص و عیبی تکمیل نماید، که در اثر آن هم بساط حکومت ظالمانه یزید ویران شد و هم درس ادبی شد برای سایر جباران و ستمگران که بداند ظلم ماندنی نیست، چنان چه خداوند متعال می فرماید: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً).2

برای پی بردن به این حقیقت، در ادامه توجه شما خواننده عزیز را به سخنرانی های آتشین امام سجاد (علیه السلام) در کوفه و شام جلب می نمایم.

من پسر کسی هستم که او را کنار شط فرات بی آنکه از او خونی طلب داشته باشند، به قتل رساندند. من فرزند کسی هستم که با زجر و زحمت کشته شد و همین افتخار برای ما کافی است
نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 11:50 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

لعنت بر یزید

اهل سنت به استناد قولی که از حضرت رسول خدا روایت می‏کنند که :« سباب اعلم فسق یا کفرٌ» حکم به فسق و گاهی به کفر دشنام دهنده به صحابه می‏کنند. ما در جواب آنها به اموری چند متمسک می‏شویم.

اولاً: اصل صحت این حدیث به این نحو را رد می‏کنیم و آنچه از طریق ما شیعه روایت شده این است که پیامبر فرمود :« السباب المؤمن فسوق و قتاله کفرٌ» چنانچه در صحیح بخاری ج 8 صفحه 18 از حدیث ابن مسعود نیز چنین روایت شده است .

حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست .

پس برفرض کسی ، بعضی از صحابه رسول خدا را جاهلاً یا عالماً سب و لعن نمود مستوجب کفر او نمی‏شود ، زیرا نه از قرآن و سنت دلیل داریم و نه از اجماع ، بلکه اجماع برخلاف آن قائم است و فتوای عده زیادی از علمای اهل سنت بر عدم کفر دشنام دهنده می‏باشد ، ازجمله ابن حجر در خاتمه کتاب صواعق محرقه و عارف شعرانی در کتاب براقیت ، این مطلب را متذکر شده اند .

ابن حزم در صفحه 206 جزء 4 همین کتاب «الفِصَل» می‏گوید: اشعری ها گفته‏اند که:  اگر کسی به مسلمان فحش دهد ، مستوجب کفر نیست و در صفحه 227 از جزء سوم از همین کتاب می‏گوید: اگر کسی یکی از صحابه را دشنام کند در حالی که جاهل باشد ، معذور است.

و شیخ حنفی ها ابن عابدین در باب " المرتد من کتاب الجهاد" صفحه 302 تصریح دارد که قول به تکفیر دشنام دهنده صحابه خلاف اجماع فقهاء است . و از صاحب فتح الغدیر نقل شده که : ایشان قطع دارند به اینکه تکفیرکننده صحابه و دشنام دهنده به آنها کافر نیست.

ما در اینجا به جهت اختصار به این چند فتوی اکتفا می‏کنیم و به سیره خود صحابه در این باب می‏پردازیم چنانکه در کتب سیره و تاریخ آمده خود صحابه در زمان رسول خدا و بعد از آن با هم اختلاف داشته و همدیگر را سب و لعن می‏کردند بلکه بروی همدیگر سلاح و شمشیر کشیدند و با هم جنگ کردند ولی نقل نشده که همدیگر را تکفیر کرده باشند و پیامبر وقتی صحابه باهم اختلاف داشتند بین آنها اصلاح می‏نمود .

حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست .

با توجه به مطالب ذکر شده ، از این گروه سؤال می شود که ؛

اگر حکم دشنام دهنده به صحابه کفر باشد ،پس چرا حکم به کفر معاویه نمی‏کنید ، کسی که سالهای متمادی بر منابر و در محافل، خود و یاران خود به حضرت علی (ع) سبّ و لعن می‏گفتند ، آیا علی بن ابی طالب یک از بهترین صحابه رسول خدا نبود ؟!

 آیا نشنیدید و نخواندید که رسول خدا درباره او فرمود :« مَن سَبَّ علیاً فقد سبنی و من سبنی فقد سبَّ اللَّه ...» و دشنام دهنده به خدا و رسول خدا به اجماع علماء و مسلمین ، حکمش کفر و مهدورالدم می‏باشد و چون پیامبر (ص) این جمله را در خصوص حضرت علی (ع) فرمود، پس دشنام دهنده به حضرت علی (ع) کافر می‏باشد .

 و نیز چرا شما حکم به کفر فرزند فاسق معاویه ، یزید نمی‏کنید ؟! کسی که امام حسین فرزند رسول خدا و جمعی از بهترین اصحاب او را ظالمانه و غریبانه به شهادت رساند ، یارانی که بیشتر آنها از بهترین اصحاب رسول خدا بودند ، بهطوری که  قرآن صراحتاً می‏فرماید : که قاتل مؤمن مستوجب لعن و نفرین است .

 

لعنت بر قاتلان امام حسین علیه السلام

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 11:48 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

فصلی از حماسه امام حسین(ع)

تاکتیک های تبلیغی امام حسین (ع)

تاکتیک در لغت به معنای « راهکار »1 ؛ « فوت و فن کار، تدبیر حرب »2؛ « شیوه یا روش انجام کار را گویند »3.

براساس شواهد و مستندات تاریخی، جنگ اصلی امام (ع) با جبهه مقابل ، جنگ نظامی نبود . بلکه یک جنگ تبلیغی ، عاطفی بوده است. به همین جهت امام (ع) برای پیروزی در چنین جنگ سرنوشت سازی که حیات اسلام به آن بسته بوده، برای اداره وضع موجود و وضعیت های قابل پیش بینی بر اساس مدیریت الهی خویش، در موقعیت های مختلف تغییر رویکرد داده و اقدامات خاصی می نماید که در پیش برد اهداف الهی نهضت و تحقق رسالت آن، عمده ترین نقش ها را ایفا می نماید.

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 11:47 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

فصلی از حماسه امام حسین(ع)

نقش تبلیغات در جامعه

تبلیغات نقش تعیین کننده ای در جهت دهی فکری جامعه بشری برعهده دارند به گونه ای که سیاست نیز غالباً تابع تبلیغات می باشد .

 

راهبردهای تبلیغی امام حسین(ع)

راهبرد در لغت یعنی « سیاست گذاری »1 و در اصطلاح به معنای: « آمادگی و برنامه ریزی بلندمدت و گسترده »2؛ « دانش یا فن بهره گیری از امکان های سیاسی، اقتصادی، روانی و نظامی برای تأمین بیشترین حمایت از سیاست پیش بینی شده»3؛ «برنامه ریزی و سیاستی که برای رسیدن به هدفی »4 معنا می دهد .

« تبلیغ » 5، از ریشه « بلغ » به معنای رساندن کامل پیام، خبر، اندیشه و سخن به دیگری است ، می باشد .

راه بردهایی که امام حسین(ع) در مسیر تبلیغ خود به کار برده اند عبارت است از :

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 11:45 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

محرم

این سؤال مطرح است که چرا با وجود شناخت امام از مردم و قدرت بنی امیه چرا امام حسین قیام کرد و مانند امام حسن با حکومت کنار نیامد؟ چند نمونه از علل را در ذیل می آوریم:

 

1. امر به معروف و نهى از منکر

بزرگترین انگیزه قیام امام حسین علیه السلام مسئله امر به معروف و نهى از مـنکر است که این دو از مـهمـتـرین ارکان دین است و امـام عـلیه السلام در درجه اول مسئول اجراء این امر مهم اسلامى است .

چنانکه در وصیت به برادرش محمد بن حنفیه اعلان فرمود :« قـیام مـن بر مبناى تمایلات نفسانى نیست ، من به منظور طغیان و فساد و تباهى و ستم خـروج نمـى کنم بلکه انگـیزه ام اصلاح امـت جدم رسول خدا است و مقصود و منظورم امر به معروف و نهى از منکر است» 1

چـون بنى امـیه این دو رکن بزرگ و مـهم اسلامـى را متزلزل ساخته بودند که نه تنها امر به معروف و نهى از منکر متروک گشته بود بلکه معروف منکر و منکر معروف تلقى مى شد و امام علیه السلام در این مسیر مکرر به این حقیقت اشاره فـرمـود که اولین بار در سخـنرانى حضرت در منزل ذى حسم و برخورد با حر و سپاهیانش فرمود:

« مـگـر نمـى بینید که به حق عـمـل نمـى شود و از باطل جلوگـیرى نمـى شود مـؤمن باید براى اجرا این مهم مشتاق دیدار پروردگارش باشد .» 2

و لذا حسین عـلیه السلام به مـیدان جهاد قدم نهاد تا این اساس و پایه مهم اسلامى را استوار سازد و اسلام محکم و مستحکم بماند.

  ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 6:33 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

خورشید کربلا

با توجه به اینکه حسین علیه السلام از قدرت بنى امیه و از ضعـف و زبونى مـردم زمـان مـطلع و آگـاه بود و رفتارکوفـیان را با پدرش على علیه السلام و برادرش امام مجتبى دیده بود، پس چرا قیام کرد و مانند برادرش حضرت امام حسن علیه السلام با حکومت وقت کنار نیامد؟

1 ـ ریشه کن کردن مظالم حکومت اموى

یکى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حکومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حکومت با شیعه بود .

مـظالم حکومت اموى بى حد و حصر و در شمار نمى آید که ما فقط به چند نمونه آن اشاره مى کنیم :

الف ـ سلب امنیت :

حکام امـوى براى آنکه بیشتر بر مردم مسلط گردند و حق نفس کشیدن را حتى از مردم سلب کنند در سراسر کشور اسلامـى چنان ترس و وحشتى به وجود آورده بودند که فوق آن مـتـصور نبود، افـراد بى گناه را به جاى گناهکار و مطیع را به جاى مخالف مجازات مى کردند، با ظن و گـمـان و تـهمت افراد را تحت فشار قرار مى دادند، نیکان و خوبان را بدون مـحاکمه به زندان مى انداختند.

هیچـکس بر مـال و جان خود ایمن نبود و لذا حسین علیه السلام قیام کرد تا این ستمها و ظلم ها را ریشه کن نماید.

 

ب ـ تحقیر امت اسلامى :

یکى از کارهاى خطرناک حکومت اموى تحقیر و اذلال و خوار ساختن مؤمنان مخصوصا شیعیان امـیرالمؤمنین حضرت على بن ابیطالب علیه السلام بوده است ، و یکى از نشانه هاى این تحقیر داغ نهادن بر صورت و گردن برخى از شیعیان یعنى همان طورى که دامها را به مـنظور شناسائى بر گونه و سر و گوش آنها داغ مى نهند و یا غلامان زر خرید حبشى را عـلامـت بردگى با داغى نشان مى گذاشتند، با شیعیان و مؤمنین راستین و دوستان على علیه السلام چنین مى کردند حسین علیه السلام قیام کرد تـا باب عـزت و آزادى را بر روى آنان بگشاید و از این کابوس خـطرناکى که حیات و زندگـى آنان را در گرداب عمیقى قرار داده است نجات بخشد، چـنانکه در تـاریخ ثـبت است حجاج بن یوسف ثـقـفـى، گـردن انس بن مـالک و سهل بن سعد و دست جابر بن عبدالله انصارى را به جرم دوستى با على علیه السلام داغ نهاد.1

یکى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حکومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حکومت با شیعه بود
نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 6:32 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

درباره کربلا

این سؤال در ذهن بسیارى از افراد به وجود می آید: که با توجه به اینکه حسین علیه السلام از قدرت بنى امیه و از ضعـف و زبونى مـردم زمـان مـطلع و آگـاه بود پس چرا قیام کرد و مانند برادرش حضرت امام حسن علیه السلام با حکومت وقت کنار نیامد؟

که در اینجا به چند مورد از علل قیام اشاره می کنیم:

1 ـ حمایت از دین

حسین عـلیه السلام با حکومت اموى آنهم با حاکمى چون یزید با اعتقادى کاملا بر ضد اسلام و مـنکر آئین قـرآن مواجه شده چنانکه از این شعر یزید عقیده فاسدش کاملا آشکار میگردد:

 

لعبت هاشم بالملک فلا

 

خبر جاء و لا وحى نزل

 

« خاندان هاشم سر حکومت بازى کردند وگرنه وحى و خبرى از ناحیه غیب نیامده »

این شعر نشانگر آن است که یزید بن معاویه به همان عقیده جاهلیت و بت پرستى باقى بود و مـعـتـقـد به بهشت و دوزخ نیست و پر واضح است که یزید با این عقیده براى نابودى اسلام و قـرآن مـى کوشد و لذا حسین، جان خود و یارانش را فداى اسلام کرد تا باقى بمـاند که اگر خون حسین نبود از اسلام نشانى و از قرآن نامى نمى ماند و تمام زحمات پیامبر اسلام نابود مى شد، بنابراین خون حسین و اهلبیت و یارانش ، پیغمبر و زحماتش را احیا کرد چـنانکه فـرمـایش رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره حسین که فـرمود: « حسین منى و انا من حسین »

به همین معنى اشاره دارد زیرا همانطورى که حسین از رسول خـدا تـولد یافـت با شهادت حسین هم رسول خدا و تمام اهداف مقدسش تولدى دوباره یافت .

  ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 6:24 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

کربلا، حرم امام حسین

این سؤال در ذهن بسیارى از کسانى که از مقررات و وظائف اسلامى و حقایق تاریخى بى اطلاعـند، به وجود می آید: که با توجه به اینکه حسین علیه السلام از قدرت بنى امیه و از ضعـف و زبونى مـردم زمـان مـطلع و آگـاه بود و با شناختى که از مردم کوفه داشت و تـجربه کرده و دیده بود کوفـیان با پدرش على علیه السلام و برادرش امام مجتبى چـگـونه رفـتار کردند و این شناخت و آگاهى از گفته هایش کاملا آشکار مى گردد چنانکه فـرمـود :« مردم برده و بنده دنیایند، دین چرخش زبان آنها است به هر سو که نفعشان ایجاب کند مى چرخد، هنگام گرفتارى دینداران اندک میشوند.»

پس چرا قیام کرد و مانند برادرش حضرت امام حسن علیه السلام با حکومت وقت کنار نیامد؟

1 ـ مسئولیت دینى حسین علیه السلام

اسلام عزیز هر فرد مسلمان را در برابر حوادثى که براى مردم و جامعه اش ‍ پیش مى آید که با دین آنها ضدیت دارد، یا مخالف مصالح اقتصادى ، اجتماعى و... مى باشد وظیفه دار و مـسئول مـى داند، چـنانکه رسول گـرامـى اسلام فـرمـود : کلّکم راع و کلّکم مـسئول عـن رعـیّتـه «همـه شمـا سلطانید و همـه تـان در رابطه با رعیت مواخذه می شوید.»

همه شما نسبت به هم مسئولید.و حسین عـلیه السلام که مى داند مسلمانان در فقر و سختى بسر مى برند اما یزید که خود را حاکم بر مردم و خلیفه مسلمین قلمداد مى کند محرمات الهى را مرتکب مى شود، شراب مـى خـورد و قـمـار مـى بازد و بر سگـها و مـیمـونها خلخال طلا میپوشد و با سنت پیامبر مخالفت مى ورزد، وظیفه و مسئولیت دینى اش او را وادار به قـیام عـلیه چنین حکومت طاغى و یاغى و جبارى نمود، چنان که حضرت در برابر حر و لشکریانش به سخنرانى پرداخت و فرمود:

«اى مردم ! همانا رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که سلطان ستمکارى را ببیند که مـحرمات الهى را حلال مى شمارد و با خدا پیمان شکنى مى کند و با سنت و روش رسول خـدا مـخـالفـت مى ورزد، در میان بندگان خدا به گناه و ستم رفتار مى کند، قولا یا عملا بر او ایراد نگیرد بر خدا است که او را با همان سلطان محشور گرداند و در جایگاه ستمکاران جاى دهد! »

از این رو و به ویژه با آن همه نامه ها که به حسین علیه السلام نوشتند و بیعت مردم با او، عذرى براى حسین باقى نمى گذاشت و در تاریخ مورد انتقاد قرار مى گرفت .

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 6:23 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

نوحه، محرم، حضرت عباس

در قرن سوم که فشار و اختناق عباسیان بر ضد شعایر اهل بیت (علیهم السلام)، بخصوص یاد و نام امام حسین (علیه السلام) و عزادارى عاشورا، شدت یافت و متوکل عباسى در سال 236 مرقد مطهر حسینى را تخریب و با خاک یکسان کرد و بر زمین آن آب بست و زائران و عزاداران آن حضرت را به انواع شکنجه و اذیت گرفتار کرد، مورّخان و نویسندگان اهل سنت داستان مصیبت امام حسین (علیه السلام) و یاران او را در قالب تاریخ و قصه بازگویى نمودند و در واقع، حادثه کربلا از سینه ها به کتاب منتقل گردید و جاودانه گردید.

مهم ترین دانشمند اسلامى که روایات متعدد انقلاب عظیم کربلا را از یکى از گزارشگران معروف به نام لوط بن یحیى معروف به ابومخنف ازدى (متوفاى 157 ق) نقل کرده است و در این نقل تا میزان تحسین برانگیزى رعایت امانت و صداقت را نموده است، محمدبن جریر الطبرى (224 - 310ق) مى باشد.

طبرى تنها به نقل رویدادهاى حادثه کربلا از زبان ابومخنف اکتفا نمى کند، بلکه به داستان اسارت اهل بیت (علیهم السلام) و رویدادهاى کوفه و عزادارى مردم در مجالس عبیدالله زیاد و سپس شام مى پردازد و از تداوم کینه جویى و جسارت یزید بن معاویه به سرِ بریده امام حسین (علیه السلام) و تنفر برخى از اطرافیان و سوگوارى عده اى از مردم شام و همدردى آنان با اهل بیت (علیهم السلام) خبر مى دهد.1 پس از طبرى این شیوه توسط سایر مورّخان اهل سنت پى گیرى شد که در ادامه مورد اشاره قرار خواهد گرفت. گاهى قصه گویان در کنار مرقد امام حسین (علیه السلام) آمده، عزاها و مصائب او را به زبان قصه مى گفتند.2

ادامه مطلب...

نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 6:8 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

امام حسین(ع)

تلاش هاى امام حسین (علیه السلام) جهت حفظ و احیاى اسلام

امام حسین (علیه السلام)، سرور آزادگان جهان ، بعد از شهادت برادر بزرگوارش ، امام مجتبى (علیه السلام)، ‏حدود ده سـال بـا مـعـاویـه مـعـاصـر بـود. در ایـن مـدت ، سـیـاسـت آن حـضـرت (علیه السلام) در مـورد مسائل ‏فرهنگى ، سیاسى و اجتماعى همانند برادرش بود. و قیام به شمشیر را در برابر مفاسد و جـنـایـات معاویه در ‏آن شرایط به مصلحت اسلام نمى دید. ولى عدم جنگ به معناى بى تفاوت بـودن نـسـبـت بـه جـریـانـات حـاکـم ‏نـبـود. چـه ایـنـکـه امـام حـسـیـن (علیه السلام) در ایـن مـدت بـا ارسـال نـامه هاى متعدد به معاویه بدعت ها و ‏انحراف هاى او را یادآورى مى کرد و مصرّاً از او مى خواست که مرتکب این خلاف ها نشود. نامه هاى حضرت ‏‏(علیه السلام) به معاویه را قبلاً در بحث بدعت هاى مـعـاویـه نـقـل کـردیـم . و در این مدت امام حسین (علیه ‏السلام) جهت آگاهى بخشیدن به مردم و معرّفى چهره کـریـه امـوى هـا نیز تلاش مستمرّ داشت به عنوان ‏نمونه سخنرانى حضرت (علیه السلام) در مِنا را متذکر مى شویم .

امـام حـسـین (علیه السلام) در سخنرانى خود براى افراد متنفذ و دانشمندانى که در (منا) گرد هم آمده بودند ‏ضـمـن اینکه آنها را مقصّر اصلى دانست که زمینه را براى حکومت بنى امیّه فراهم کرده اند، خیانت هـاى ‏مـعـاویـه را یـادآورى نـمـود. امـام (علیه السلام) معاویه را دیکتاتورى خواند که از ارزش هاى اسلامى فاصله ‏گرفته است . و فرمود:

‏(... جـریـان ادارى کـشـور و صـدور احـکام دادگاهى و تصویب برنامه هاى کشور باید به دست دانشمندان ‏روحانى که امین حقوق الهى و داناى حلال و حرامند سپرده شود امّا اینک مقامتان را از شما بـاز گـرفته و ربوده ‏اند. اگر شما مردانى بودید که بر شکنجه و ناراحتى شکیبا بودید و در راه خدا حاضر به تحمّل ناگوارى مى شدید ‏مقرّرات براى تصویب پیش شما آورده مى شد و بـه دسـت شـمـا صـادر مـى گـردیـد و مـرجـع کـارهـا بـودیـد. امـا ‏بـه سـتـمـکـاران مـجـال دادیـد ایـن مـقـام را از شما بستانند، و گذاشتید حکومتى که قانوناً مقیّد به شرع است ‏به دلبـسـتـگـیـتـان بـه زنـدگـى گـریـزان دنیا. شما با این روحیه و رویّه ، توده ناتوان را به چـنگال این ستمگران ‏گرفتار کردید تا یکى برده وار سرکوفته باشد و دیگرى بیچاره وار سرگرم تامین آب و نانش . حکّام خودسرانه در ‏منجلاب سلطنت غوطه ورند و با هوسبازى خویش نـنـگ و رسوایى به بار مى آورند، در هر شهر، سخنورى ‏مزدور بر منبر مى رود. خاک وطن زیر پـایـشـان پـراکنده و دستشان در آن گشاده است . مردم بنده ایشان اند و ‏ناتوان از دفاع خویش . حـاکـمـى دیـکـتاتور است و حاکمى دیگر کینه ورز و بدخواه و آن دیگرى کوبنده بیچارگان ، ‏و فـرمـانـروایـى مسلّط که نه خدا را مى شناسد و نه روز جزا را شگفتا که جامعه در تصرّف مرد دغلباز و ستمکار ‏است ...!)1

امـام حـسـیـن (علیه السلام) براى هدایت امّت اسلام و مخالفت با انحرافات حزب اموى تلاش مستمر داشت ‏اما ایـنـکـه چـرا حـضرت (علیه السلام) علناً وارد صحنه کارزار و نبرد با معاویه نشد و پس از مرگ وى قیام کرد ‏مطلبى است که اجمالاً آن را بررسى مى کنیم .‏

عـامـل دیـگـرى کـه مـانـع قـیـام امـام حـسـیـن (علیه السلام) در دوران مـعاویه بود زرنگى و زیرکى او درحلّ ‏مسائل سیاسى و اجتماعى و جایگاه دینى او در جامعه بود. مـعـاویـه بـا گـمـاشـتـن مـامـوران مـخـفـى تـمـام ‏حـرکـات امـام حـسـیـن (علیه السلام) را بـا دقـّت کـنـتـرل مـى کـرد
نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 6:7 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |

   1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak