لوگوی سه گوش
آیا سب و لعن معاویه و یزید جایز است؟ - السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

لعنت بر یزید

اهل سنت به استناد قولی که از حضرت رسول خدا روایت می‏کنند که :« سباب اعلم فسق یا کفرٌ» حکم به فسق و گاهی به کفر دشنام دهنده به صحابه می‏کنند. ما در جواب آنها به اموری چند متمسک می‏شویم.

اولاً: اصل صحت این حدیث به این نحو را رد می‏کنیم و آنچه از طریق ما شیعه روایت شده این است که پیامبر فرمود :« السباب المؤمن فسوق و قتاله کفرٌ» چنانچه در صحیح بخاری ج 8 صفحه 18 از حدیث ابن مسعود نیز چنین روایت شده است .

حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست .

پس برفرض کسی ، بعضی از صحابه رسول خدا را جاهلاً یا عالماً سب و لعن نمود مستوجب کفر او نمی‏شود ، زیرا نه از قرآن و سنت دلیل داریم و نه از اجماع ، بلکه اجماع برخلاف آن قائم است و فتوای عده زیادی از علمای اهل سنت بر عدم کفر دشنام دهنده می‏باشد ، ازجمله ابن حجر در خاتمه کتاب صواعق محرقه و عارف شعرانی در کتاب براقیت ، این مطلب را متذکر شده اند .

ابن حزم در صفحه 206 جزء 4 همین کتاب «الفِصَل» می‏گوید: اشعری ها گفته‏اند که:  اگر کسی به مسلمان فحش دهد ، مستوجب کفر نیست و در صفحه 227 از جزء سوم از همین کتاب می‏گوید: اگر کسی یکی از صحابه را دشنام کند در حالی که جاهل باشد ، معذور است.

و شیخ حنفی ها ابن عابدین در باب " المرتد من کتاب الجهاد" صفحه 302 تصریح دارد که قول به تکفیر دشنام دهنده صحابه خلاف اجماع فقهاء است . و از صاحب فتح الغدیر نقل شده که : ایشان قطع دارند به اینکه تکفیرکننده صحابه و دشنام دهنده به آنها کافر نیست.

ما در اینجا به جهت اختصار به این چند فتوی اکتفا می‏کنیم و به سیره خود صحابه در این باب می‏پردازیم چنانکه در کتب سیره و تاریخ آمده خود صحابه در زمان رسول خدا و بعد از آن با هم اختلاف داشته و همدیگر را سب و لعن می‏کردند بلکه بروی همدیگر سلاح و شمشیر کشیدند و با هم جنگ کردند ولی نقل نشده که همدیگر را تکفیر کرده باشند و پیامبر وقتی صحابه باهم اختلاف داشتند بین آنها اصلاح می‏نمود .

حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست .

با توجه به مطالب ذکر شده ، از این گروه سؤال می شود که ؛

اگر حکم دشنام دهنده به صحابه کفر باشد ،پس چرا حکم به کفر معاویه نمی‏کنید ، کسی که سالهای متمادی بر منابر و در محافل، خود و یاران خود به حضرت علی (ع) سبّ و لعن می‏گفتند ، آیا علی بن ابی طالب یک از بهترین صحابه رسول خدا نبود ؟!

 آیا نشنیدید و نخواندید که رسول خدا درباره او فرمود :« مَن سَبَّ علیاً فقد سبنی و من سبنی فقد سبَّ اللَّه ...» و دشنام دهنده به خدا و رسول خدا به اجماع علماء و مسلمین ، حکمش کفر و مهدورالدم می‏باشد و چون پیامبر (ص) این جمله را در خصوص حضرت علی (ع) فرمود، پس دشنام دهنده به حضرت علی (ع) کافر می‏باشد .

 و نیز چرا شما حکم به کفر فرزند فاسق معاویه ، یزید نمی‏کنید ؟! کسی که امام حسین فرزند رسول خدا و جمعی از بهترین اصحاب او را ظالمانه و غریبانه به شهادت رساند ، یارانی که بیشتر آنها از بهترین اصحاب رسول خدا بودند ، بهطوری که  قرآن صراحتاً می‏فرماید : که قاتل مؤمن مستوجب لعن و نفرین است .

 

لعنت بر قاتلان امام حسین علیه السلام

آیا لعن معاویه و یزید جایز است؟

در تواریخ و کتب سیره آمده که معاویه فرزند یزید وقتی که به خلافت رسید بر منبر رفته و خطبه‏ای در فضائل اهل بیت پیغمبر و فضائل پدر خود و جدش خواند ، سپس از منبر فرود آمد و از خلافت استعفا داد و گویند؛ مدت خلافت او چهل روز طول کشید . این مطلب را مسعودی در مروج الذهب ج 3 صفحه 226 و ابن حجر در صواعق محرقه خود صفحه 134 نیز این مطلب را آورده اند .

مردم هنگامی که ظاهر فریبی فرزند معاویه را مشاهده کردند و از طرفی جنایتهای یزید را می‏دانستند، کم کم او را لعن می‏کردند و بلکه از آن هم تجاوز کرده خلفای ثلاث (عمر و ابوبکر و عثمان) را هم لعن و طعن کردند .

مفسرین اهل سنت مانند امام ثعلین و فخر رازی و دیگران آورده اند: رسول خدا در عالم رویا دید که بنی امیه مانند بوزینگان بر منبر آن حضرت صعود و نزول می‏نمایند، جبرئیل این آیات شریفه را آورده که آنچه ما در خواب به تو نمودیم فتنه و امتحان برای این مردم است و درختی که به لعن در قرآن یاد شد ( درخت نژاد بنی امیه) و ما بذکر این آیات عظیم آنها را از خدا می‏ترسانیم ولیکن بر آنها جز طغیان و کفر و انکار شدید چیزی نیفزاید .

 علمای سنی مذهب جرئت عوام را بر لعن خلفا دیده و در مقابل آن برآمدند که لعن یزید را حرام کنند تا بدینوسیله‏از لعن خلفا جلوگیری شود، این مطلب را ملا سعد تفتازانی صاحب مطّول در کتاب خود در شرح مقاصد که در علم کلام تألیف کرده، آورده و بدتر از ملا سعد تفتازانی، امام اهل سنت ابو حامد محمّد غزالی طوسی صاحب کتاب "احیاء العلوم" است که در خصوص عدم جواز لعن هر مسلمان پافشاری کرده و به استناد اخبار منع از لعن و نفرین مسلمان، حتی لعن یزید را جائز ندانسته است .

جواب این دو عالم سنی و همه کسانی که لعن معاویه و یزید را جائز نمی‏دانند ابتدا ادله جواز لعن این دو را از کتاب و سنت و سپس فتوای چند تن از علمای بزرگ خود آنها آورده ، آنگاه با توجه به حوادث تاریخی مؤیّد و مؤکّد جواز لعن ، به یک نتیجه و جمع بندی خوب و مستدل خواهیم رسید.

 

 آیات و روایات داله بر لعن معاویه و یزید

اکثر آیات و روایاتی که در اثبات جواز لعن بعضی از مسلمین ، از جمله بعضی از صحابه آورده ایم ، در اثبات جواز لعن معاویه و یزید نیز منطبق است ، بخصوص آیات مربوط به لعن ظالمین و مفسدین .

و در اینجا به بعضی از آیات و روایاتی که یا صراحتاً بنی امیه و بلاخص معاویه و یزید را لعن کرده و یا اینکه مصداق این آیات و روایات این دو ملعون باشند را اشاره می‏کنیم تا استدلال در این باب کاملتر شود. 

 

در آیه 62 سوره بنی اسرائیل خداوند می‏فرماید: «و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الاّ فتنة للناس و الشجره الملعونه فی القران و نخوفّهم فما یزیدهم الاّ طغیاناً کبیرا ً».

مفسرین اهل سنت مانند امام ثعلین و فخر رازی و دیگران آورده اند: رسول خدا در عالم رویا دید که بنی امیه مانند بوزینگان بر منبر آن حضرت صعود و نزول می‏نمایند، جبرئیل این آیات شریفه را آورده که آنچه ما در خواب به تو نمودیم فتنه و امتحان برای این مردم است و درختی که به لعن در قرآن یاد شد ( درخت نژاد بنی امیه) و ما بذکر این آیات عظیم آنها را از خدا می‏ترسانیم ولیکن بر آنها جز طغیان و کفر و انکار شدید چیزی نیفزاید .

 پس می توان به روشنی بیان کرد که ، وقتی خداوند بنی امیه را لعن فرموده ، قطعاً معاویه و یزید که یکی از اعضا و شاخه‏های محکم آن درخت هستند ، ملعون می‏باشند.

در صحیح مسلم در باب مَن لَعنه‏ النبی (ص) آمده که : روزی رسول خدا معاویه را سه بار طلبید و معاویه استجابت نکرد و در سه بار به فرستاده رسول خدا گفت: به پیامبر بگو من فعلاً مشغول غذا خوردن هستم، پیامبر معاویه را با این عبارت نفرین فرمود: «لا اشبع اللَّه بطنه؛ خداوند شکم معاویه را هیچگاه سیر نکند.» و دعای پیامبر هم مستجاب شد و معاویه در طول عمر خویش هیچگاه سیر نشد .

آیه دیگر در این باب قول خداوند متعال است که می‏فرماید :" و من یقتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنم خالداً فیها و غضب اللَّه علیه و لعنه و اعدّله عذاباً عظیماً " « نساء آیه 95 »

این آیه شریفه صراحت دارد که هرکسی مؤمنی را متعمداً بقتل رساند ملعون ذات باری تعالی می‏باشد و جایگاه او جهنم خواهد بود .

لعنت بر یزید

آیا معاویه، حجر بن عدی و هفت نفر از اصحاب او را به جرم اینکه چرا از علی(ع) بیزاری نجستند ، به قتل نرسانید؟

آیا حسن بن علی(ع) سبط بزرگ پیامبر از اکابر مؤمنین نبود، که با حیله و نیرنگ معاویه توسط زنش جعده، مسموم شد؟!

این دو مورد و به شهادت رساندن عمار یاسر و محمد بن ابی بکر و مسموم کردن مالک اشتر و ده‏ها مورد دیگر به گواه و شهادت تاریخ نویسان و سیره نویسان بزرگی چون ؛ مسعودی و بیهقی و بسط ابن جوزمی کار معاویه بوده است .

آیا شهادت امام حسین و یارانش توسط لشکر یزید ، قتل عمد نیست؟!

روایات رسیده در باب لعن و نفرین معاویه

در تاریخ طبری در جلد 11 صفحه 357 آمده که روزی رسول خدا ابوسفیان را دید که بر الاغی نشسته و معاویه پشت الاغ و یزید جلوی الاغ در حرکت بودند، پس رسول خدا فرمود:  خدا لعنت کند قائد و راکب و سائق را !

بر این اساس محمد ، فرزند ابوبکر نامه‏ای به معاویه می‏نویسد با این عنوان : ای لعین و فرزند لعین و... .

در صحیح مسلم در باب مَن لَعنه‏ النبی (ص) آمده که : روزی رسول خدا معاویه را سه بار طلبید و معاویه استجابت نکرد و در سه بار به فرستاده رسول خدا گفت: به پیامبر بگو من فعلاً مشغول غذا خوردن هستم، پیامبر معاویه را با این عبارت نفرین فرمود: «لا اشبع اللَّه بطنه؛ خداوند شکم معاویه را هیچگاه سیر نکند.» و دعای پیامبر هم مستجاب شد و معاویه در طول عمر خویش هیچگاه سیر نشد .

این روایت در " مسند ابی داود " و هم چنین در "کنز العمال ج 6 صفحه 87 " و در  "میزان الأعتدال ج 2 صفحه 17 " از رسول خدا روایت شده که فرمود: اگر معاویه را بر منبر من دیدید او را بکشید. و این روایت را نیز ابن حجر در " تهذیب التهذیب ج 7 صفحه 324 " آورده است .

حدیثی از رسول خدا(ص) که اکابر علمای اهل سنت چون نسائی و ثعلبی و فخر رازی و ابن ابی الحدید و شافعی و ابن جوزی در کتابهایشان آن را روایت کردند آمده است که: رسول خدا (ص) فرمود: «من سَبَّ علّیاً فقد سبنی و من سبنی فقد سبَّ اللَّه» و واضح است چنانکه اکثر تاریخ نویسان و سیره نویسان نوشتند که معاویه خود و یارانش سالهای متمادی در مجالس و منابر به حضرت علی(ع) سب و دشنام می‏فرستاد و مردم را امر می‏کرد که حضرت علی(ع) را در نماز و قنوت لعن کنند و این بدعت زشت تا زمان عمر ابن عبدالعزیز ادامه داشت آیا با استناد به حدیث شریف، معاویه ساب اللَّه و پیامبر نیست؟! و حکم چنین کسی آیا کفر و لعن نیست؟!

و ابن حجر در صواعق محرقه خود روایتی بهتر و بالاتر از اولی از رسول خدا روایت کرده و آن این است که رسول خدا(ص) فرمود: «مَن سبَّ اهل بیتی فانّما یرتّد عن اللَّه و الأسلام و من آذانی فی عترتی فعلیه لعنة اللَّه » پس به حکم این روایت کسی که هر کدام از یکی از اهل بیت پیامبر را دشنام دهد یا آزار برساند ، مرتد است و لعنت خداوند بر او باشد و قطعاً  معاویه و یزید با آن همه سیاه نمایی از خود، مصداق اتمّ این حدیث می‏باشند.

امّا درباره جواز لعن یزید علاوه بر استدلال به آیاتی که گذشت خیلی از علمای بزرگ اهل سنت از جمله؛ "قاضی عضدالدین ابجی، صاحب شرح" و "ابوالفرج عبدالرحمن بن علی حنیلی معروف به ابن الجوزی ، صاحب کتاب «الرّد علی المتعصب العنید المانع عن لعن یزید » مواقف نیز فتوی به جواز لعن یزید داده اند .

 

جمع بندی

خلاصه و جمع بندی مطلب این است که با توجه آیات و روایات و فتاوای جمعی از علماء اهل تسنن و نیز با توجه به حوادث تاریخی تلخ که بعضاً ذکر شد به این نتیجه می‏رسیم که لعن و تبری از معاویه و یزید نه فقط جائز است، بلکه مستحب و گاهی به حکم تبرّی از دشمنان خدا و رسول خدا واجب می‏شود، چرا که لعن اینها و امثال آنها در واقع تبرّی و بیزاری از خط و مشی آنها و نیز بیزاری از دوستان و پیروان آنها می‏باشد .

 

 


فهرست منابع و مآخذ  :

قرآن کریم - کتاب شبهای پیشاور از شیرازی - نهج البلاغه - اصول کافی - سفینة البحار - المحجة البیضاء از فیض کاشانی صحیح مسلم و بخاری - مستدرک الصحیحین - مسند احمد بن حنبل - جواهر الکلام - تذکرة الفقهاء علامه حلی - الموطأ ابن مالک - الأحکام فی الحلال و الحرام - صواعق المحرقه از ابن حجر - الفِصَل: ابن حزم - تاریخ طبری - جامع السعادت نراقی - آفات زبان از سید محمد امین - سب و لعن از دیدگاه اخلاقی و فقه سیاسی - تفسیر قرآن از علامه طباطبائی - تفسیر امام فخر رازی - نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت از محقق کوکی - کتاب السبعة من السلف از سید مرتضی


نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 11:48 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |


Design By : Pichak