السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
حسین و حربن یزید در شراف امـام حسین عـلیه السلام از بطن عـقـبه حرکت فـرمـود مـنازل و اقـصه و قـرعـاء و مـغـیثه را که فواصل بین آنها کم بود پشت سر نهاد تا به مـنزل شراف رسید و شب را در آنجا بیتوته کرد و به هنگام سحر دستور فرمود: که یاران آب زیاد با خود بردارند و در این زمینه تاکید فراوان کرد، اصحاب ابى عبدالله عـلیه السلام عـلاوه بر مـشکها هر چـه ظروفـى با ایشان بود که مى شد با آنها آب حمـل کنند پر کردند، امام علیه السلام از شراف حرکت نمود و تا نزدیک ظهر به راه خود ادامه داد، در این موقع یکى از یاران تکبیر گفت ، امام فرمود: الله اکبر، چرا تکبیر گفتى؟ عـرض کرد از دور نخـلستـانى را دیدم ، بعضى از یاران گفتند: ما در این مکان هرگز درخت خرمائى ندیده ایم ، امام فرمود: دقیق بنگرید چه مى بینید؟ اصحاب چون نیک نظر کردند گفتند: به خدا نیزه ها و گوشهاى اسبان را مى بینیم ، امام هم فـرمـود که مـن نیز چنین مى بینم آیا جایى را سراغ دارید که پناهگاه خود سازیم که اگر بخواهند با ما وارد جنگ شوند از خود دفاع نماییم ؟ گفتند: آرى در اینجا کوهى است به نام ذوحُسَم . پـس بجانب کوه روان شدند و در سمـت چـپ کوه فـرود آمـدند و خـیمـه ها را برپـا نمودند.1 دور چـــــون بر آل پیغمبــر رسیـــد اولیـــــن جـــام بلا اکبـــر چشیــــد اکبــــــر آن آئینـــه ی رخســــار جد هیجده ســـاله جــــوان ســـــرو قد در منــاى طـــــف ذبیــــــح بى بـــدا ذبــــح اسماعیـــــل را کبـــش فــدا بـــرده در حســـن از مه کنعــان گرو قصّــــه ی هـــابیل و یحیى کرده نـو دیــــد چون خصمان گـروه اندر گـروه مــــانده بى یــــاور شه حیدر شکوه
Design By : Pichak |