لوگوی سه گوش
مهمترین ابزار تبلیغاتی امام حسین(علیه السلام) - السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

فصلی از حماسه امام حسین(ع)

نقش تبلیغات در جامعه

تبلیغات نقش تعیین کننده ای در جهت دهی فکری جامعه بشری برعهده دارند به گونه ای که سیاست نیز غالباً تابع تبلیغات می باشد .

 

راهبردهای تبلیغی امام حسین(ع)

راهبرد در لغت یعنی « سیاست گذاری »1 و در اصطلاح به معنای: « آمادگی و برنامه ریزی بلندمدت و گسترده »2؛ « دانش یا فن بهره گیری از امکان های سیاسی، اقتصادی، روانی و نظامی برای تأمین بیشترین حمایت از سیاست پیش بینی شده»3؛ «برنامه ریزی و سیاستی که برای رسیدن به هدفی »4 معنا می دهد .

« تبلیغ » 5، از ریشه « بلغ » به معنای رساندن کامل پیام، خبر، اندیشه و سخن به دیگری است ، می باشد .

راه بردهایی که امام حسین(ع) در مسیر تبلیغ خود به کار برده اند عبارت است از :

1- روشنگری و ارتقای سطح شناخت

پس از عروج پیامبر گرامی اسلام (ص) گروهی در سقیفه بنی ساعده گردهم آمدند و حاکمیت و فرمانروایی جهان اسلام را در دست گرفتند و با تهدید ، تطمیع و ارعاب ، عموم مردم را همراه خود کردند . آنها جامعه ای را که رسول خدا (ص) با عنایت الهی، تلاش خود و همراهی یارانی چون علی (ع) توانسته بود از فرهنگ بدوی و ارزش های جاهلی نجات دهد و فرهنگ ناب الهی و ارزش های معنوی را حاکم کند و در پرتو آن ، بیابان گردان گردنگش را به شب زنده داران فروتن و مجاهدان دین و میهن تبدیل نماید؛ با تکیه بر بیعت و رأی اجباری دوباره به سوی جاهلیت کشاندند .

امام حسین (ع) ریشه بسیاری از مصیبت های وارده بر جهان اسلام را در سکوت خواص و چهره های نامدار و خوش نام جهان اسلام و غفلت و به خواب رفتگی عوام می دانست. براین اساس، اصل روشنگری را به عنوان شیوه ای موثر در رهانیدن مردم  از تحیر و سرگردانی و جهل و ظلمت، سرلوحه تمام فعالیت های خود ، قرار داد.

امام حسین (ع) در فرصت های مختلف و با شیوه های متنوع گفتاری و نوشتاری و... به بیداری عموم مردم پرداخت و در صدد ایجاد تحول و دگرگونی در حیاتشان بود. این شیوه از بدو حرکت تا آخرین لحظات حیات امام (ع) و در ساعات پایانی روز عاشورا ادامه داشت.

ایشان خطاب به خواص چنین می فرماید: « لوصبرتم علی الاذی و تحملت المثونه فی ذات الله کانت امورالله علیکم ترد و عنکم تصدر و الیکم ترجع... ؛ اگر بر آزار شکیبا بودید و در راه خدا تحمل به خرج می دادید امور خدا با شما، به دست شما در می آمد و احکام او از جانب شما صادر می شد و مرجع همگان قرار می گرفتید...».6

عامه مردم را نیز این گونه مخاطب قرار می دهد: «انما ادعوکم الی سبیل الرشاد فمن اطاعتی کان من المرشدین و من عصانی کان من المهلکین ؛ من شما را به راه رشد فرا می خوانم، پس هر که مرا پیروی کند از هدایت شدگان و هر که سر پیچیم کند از هلاکت شوند گان است .»7

حمید بن مسلم ( از شاهدان کربلاء) چنین نقل می کند: «به خدا سوگند من ندیدم کسی را جز حسین بن علی که دشمن از هر طرف او را احاطه کرده باشد و فرزندان و خویشان و اصحابش کشته کردند ولی او مانند کوهی محکم و استوار بدون اظهارعجزو زبونی با قلب قوی و متانت تمام بر صفوف دشمن حمله نماید و آنان را مانند ملخ در بیابان پراکنده کند.»

2- حق گرایی

امام حسین(ع)،عاشورا،محرم،تاسوعا

منطق امام (ع) یک منطق قرآنی بود . تمام اقدامات امام (ع) بر محور حق و حق پرستی و براساس مصلحت استوار بوده است. بر این اساس اتخاذ این رویه از ناحیه امام سبب بقاء و جاودانگی اهداف آن حضرت گردید ، هم چنان که قرآن کریم نیز چنین تضمینی را خاطر نشان فرموده است:

(... و اما ما ینفع النّاس فیمکث فی الارض... ؛ ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین می ماند.8 )

همان گونه که مشاهده می شود خداوند در این آیه از «حق» با تعبیر « آنچه برای انسان سودمند است» یاد می کند .

امام (ع) بعد از ورود به سرزمین کربلا خطبه ای ایراد می فرمایند که در بخشی از آن به برقراری حق در سایه چنین حرکت و قیامی اشاره شده است :

«... الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه... ؛ نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری به عمل نمی آید .» 9

 

3- تکلیف محوری

با توجه به این که دین اسلام آخرین دین آسمانی و عصاره همه شرایع الهی و مکمل آنهاست ، حفاظت از آن بر عموم مسلمانان واجب می باشد. این تکلیف نیز به نوبه خود در مورد گزینش روش خاص برای حفظ اسلام نیز جاری است و اختصاص به ائمه علیهم السلام ندارد .

امام علیه السلام با توجه به شرایط موجود زمان خویش و وجود یک سری عناصر و مؤلّفه ها، بر خود واجب و لازم دانست که دست به چنین قیامی بزند .10

 

4- دشمن شناسی و معرفی چهره واقعی دشمنان

بنی امیّه و خاندان ابوسفیان نسبت به اسلام و پیامبر اعظم در دل کینه داشتند. به همین دلیل پس از به دست گرفتن حکومت اسلامی در صدد انتقام بر آمدند و حکومت های قبیله ای و نژادی را تجدید کردند.

 معاویه با بهره گیری از قدرت دستگاه های وسیع تبلیغاتی خود توانسته بود رهبری افکار مسلمانان را در دست گیرد و این شجره خبیثه را به منبع الهام بخش اجتماع مسلمین در تمام شئون تبدیل کند.

این نقشه های شیطانی همان گونه که در عصر معاویه اجرا می شد ، اگر در دوران حکومت یزید بی چون و چرا ادامه می یافت ، بدون تردید چندی نمی گذشت که دیگر از اسلام و قرآن و حکومت نیرومند اسلامی اثری باقی نمی ماند.

در چنین شرایطی لازم بود که امام حسین (ع) وارد عرصه شود و با در پیش گرفتن سیاسی الهی ،عملاً ماهیت این خاندان ننگین و شجره خبیثه را به ملت اسلامی معرفی نماید و پایبند نبودن آنها را به هیچ اصلی از اصول اسلامی و انسانی بر ملا سازد.

 چنین رویکردی را به وضوح می توان در پیام های امام (ع) مشاهده نمود آنجا که می فرماید :

« انّا وبنی امیه تعادینا فی الله فنحن و هم کذلک الی یوم القیامه ؛ به درستی که ما و بنی امیه در راه خدا، در ستیز و جنگ هستیم و این نبرد ما با آنها تا روز قیامت ادامه دارد. ».11

از این رو امام حسین علیه السلام حکومت معاویه را به هیچ وجه تأیید نمی کند؛ زیرا این را به خوبی می دانست که آنها ظاهراً و برای ترس از کشته شدن مسلمان شده اند ؛ به فرمایش امام علی علیه السلام : « ما اسلموو لکن استسلموا ؛ آنان مسلمان نشدند بلکه تسلیم مسلمانان شدند ».12

امام علیه السلام در فرازی در سخنان خود در مورد کارهای نا مشروع یزید می فرماید :« بار پروردگارا! من امر معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم ، کدام منکر در جهان اسلام خطرناک تر و پلیدتر از این که فرد ناپاک  و کثیفی مانند یزید در رأس حکومت اسلامی قرار بگیرد.»13

ایشان خطاب به خواص چنین می فرماید: « لوصبرتم علی الاذی و تحملت المثونه فی ذات الله کانت امورالله علیکم ترد و عنکم تصدر و الیکم ترجع... ؛ اگر بر آزار شکیبا بودید و در راه خدا تحمل به خرج می دادید امور خدا با شما، به دست شما در می آمد و احکام او از جانب شما صادر می شد و مرجع همگان قرار می گرفتید...»

5- ظلم ستیزی و محرومیّت زدائی

امام حسین(علیه السلام)

رویکرد تبلیغی ، تمامی انبیاء و اولیاء الهی در مورد زشتی ظلم و ستم برخاسته از فطرت و آفرینش الهی انسان و از الهامات هدایت تکوینی می باشد .

 به همین دلیل همه انسان ها از تجاوز و تعدی دیگران ناراحت می گردند و درصورت تجاوزبرای دفاع از خویش و مقدساتی که حیاتشان با آن گره خورده تا پای جان پیش می روند .

 امام حسین (ع) علیه السلام کسی بود که از بردگی فکری و سیاسی مردم به دست مستکبران تاریخ رنج می برد و با سلاح سخن و عملکرد مدبرانه خویش زمینه نجات انسان های آزاده را از اسارت و مسخ فکر و اندیشه ، فراهم نمود و بهای آن را با ایثار جان خویش و یاران باوفایش پرداخت نمود.

حضرت در این باره می فرماید : « لا اری الموت الاّ سعادة و لا الحیوه مع الظالمین الاّ برما  ».14

 

6- رضا و تسلیم

مقام رضا از والاترین مراتب بندگی در برابر ذات اقدس الهی است. این حالت معنوی علاوه بر این که به انسان صبر و اطمینان خاطر می دهد از علائم کمال ایمان شخص نیز به شمار آمده است.

نزدیکان امام علیه السلام چون از پیامدهای حرکت اعتراض آمیز حضرت اطلاع داشتند و شهادت آن حضرت و یارانش را پیش بینی می کردند از همان آغاز در صدد بودند تا مانع از انجام چنین عملی شوند. اما امام علیه السلام در جواب آنها ضمن این که از شهادت حتی جزئیات آن سخن به میان می آورند می فرمود: « رضا الله رضانا اهل البیت » .15

ایشان اظهار رضایت اراده خدا را در هر حال « چه پیروزی ظاهری و چه شهادت» خیری از جانب خدا می داند، و می فرماید:« اما والله انی لا ارجوان یکون خیراً ما اراد الله قتلنا ام ظفرنا ؛ امیدوارم آنچه خدا برای ما خواسته است خیر باشد، چه کشته شویم چه پیروز» 16

امام علیه السلام در فرازی در سخنان خود در مورد کارهای نا مشروع یزید می فرماید :« بار پروردگارا! من امر معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم ، کدام منکر در جهان اسلام خطرناک تر و پلیدتر از این که فرد ناپاک  و کثیفی مانند یزید در رأس حکومت اسلامی قرار بگیرد.»

7- صبر و مقاومت

به گواهی قرآن کریم و شهادت تاریخ، صبر و شکیبایی در برابر ناملائمات ، ناگواری ها و دشواری ها از ویژگی های بارز انبیاء و اولیاء خداوند و بسیار موثر در تحقق اهداف الهی می باشد .

حمید بن مسلم ( از شاهدان کربلاء) چنین نقل می کند:

«به خدا سوگند من ندیدم کسی را جز حسین بن علی که دشمن از هر طرف او را احاطه کرده باشد و فرزندان و خویشان و اصحابش کشته کردند ولی او مانند کوهی محکم و استوار بدون اظهارعجزو زبونی با قلب قوی و متانت تمام بر صفوف دشمن حمله نماید و آنان را مانند ملخ در بیابان پراکنده کند .»17

 

8- صراحت در بیان

صراحت در بیان و بی پرده سخن گفتن ، به گونه ای که طرف مقابل در نهایت سهولت و سادگی در مقام درک و فهم مطلب برآید ، از دیگر روش های تبلیغی امام حسین (ع) در جریان نهضت الهی او می باشد. چرا که ایشان معتقد بودند از زبان پیامبر سخن می گویند و مانند او حرکت می کنند همان گونه که پیامبر مأمور به « صراحت بیان » بودند ، حضرت نیز باید به این اصل توجه داشته و به آن عمل می کردند تا از این طریق پرده از هر گونه ابهام و نارسایی در ابلاغ پیام برداشته شود و حقیقت امر الهی بر همگان روشن گردد .

 

 


پی نوشت ها :

1- فرهنگ معاصر فارسی / صدری افشار /ص 95

2- فرهنگ سیاسی معاصر / ترجمه عزیز کیاوند / ص 122

3- فرهنگ معاصر فارسی / ص 95

4- حسن انوری / فرهنگ بزرگ سخن / ج 1

5- راغب اصفهانی / مفردات راغب / ص 144

6- حرّانی / تحف العقول / ص 238

7- علی مؤیدی / فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) / ص 472

8- رعد / 17

9- محمد باقر مجلسی / بحارالانوار / ج 44/ ص 381

10- پی در پی آمدن نامه های کوفیان با امضای 12 تا 18 هزار نفر

11- همان / ج 30 / ص 308

12- نهج البلاغه / نامه 16

13- محمد مهدی اشتهاردی / سوگنامه آل محمد  /ص 166

14- سید ابن طاووس / لهوف / ص 34

15- محمد صادق نجفی / سخنان حسین بن علی / از مدینه تا کربلا / ص 63

16- همان / ص 159

17- محدبن جریر طبری / تاریخ طبری / ج 4

 

منبع :

راهبردهای تبلیغ در نهضت امام حسین(ع) / حسین کوهستانی


نوشته شده در چهارشنبه 89/10/15ساعت 11:45 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |


Design By : Pichak