السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
السلام علیک یابن فاطمة الزهرا سیدة نساءالعالمین؛ سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سرور زنان عالمیان در ادامه شرح زیارت عاشورا، شرح می دهیم که چرا حضرت فاطمه(علیهاالسلام) سیده و سرور زنان دو عالم هستند. در تاریخ نام زنهایی که با دیگر زنها از جهت فکری و روحی متفاوت بودهاند، و در عصر خود تاثیرگذار بودهاند؛ ذکر شده است. اما از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) به عنوان "سیدة النساء العالمین"، نام برده شده است. یعنی ایشان به عنوان سرور زنان هر دو عالم معرفی شدهاند. شایان ذکر است که حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، فاطمه نشد؛ چون فرزند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود. بلکه فاطمه شد چرا که بنده خدا بود و به معنای واقعی کلمه بندگی میکردند. در روایات ذکر شده که از بس ایشان میایستادند به نماز و عبادت، پاهای مبارکشان متورم شده بود. یکى از زنهایی که هم از حیث خلقت جسمى و هم از حیث خلقت روحى با تمام زنهاى عالم فرق دارد، فاطمه دختر پیامبر اکرم(علیهماالسلام) است. ایشان از جهت خلقت جسمى، عادات زنها را نداشت. امام باقر(علیهالسلام) فرمود: لما ولدت فاطمة اوحى الله تعالى الى ملک فانطلق به لسان محمد فسماها فاطمة ثم قال انى فطمتک بالعلم و فطمتک عن الطمث . پیامبر اکرم در روایتی دیگر فرمود: والله لقد فطمها الله تبارک و تعالى بالعلم و عن الطمث بالمیثاق . نکته مهم در این حدیث آنست که میفرماید: "فطمتک عن الطمث"؛ ما تو را اى فاطمه از دماء ثلاثه که زنان مىبینند پاک و پاکیزه آفریدیم اگر چه دستگاه خون حیض در زن نباشد حاملگى هم براى او نیست و چون از عادت زنانگى بیفتد دیگر حامله نمىشود. ولى حضرت فاطمه(علیهاالسلام) با آن که این عادت را نداشتند، پنج فرزند تحویل جامعه دادند که هر کدام آنها با دنیا و مافیها برابرى میکرد پس این یک معجزه براى آن بانو بوده است . سکوت امـام حسین در زمان امام مجتبى بخاطر آن بود که حضرت مجتبى را امام با خود مى دانست و مـخـالفـت با او را جایز نمى شمرد و پس از شهادت آنحضرت نیز تا زمانیکه معاویه در قید حیات بود حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام به احترام عهدى که امام حسن عـلیه السلام با معاویه بسته بود سکوت اختیار نمود، اما با فوت معاویه و روى کار آمـدن یزید که برخـلاف مـواد عهدنامه بود: که معاویه حق ندارد براى خود جانشین تعیین کند، امام حسین علیه السلام ، علیه دستگاه طاغوتى یزید قیام نمود. چنانکه شیخ مفید بنقل از کلبى و مدائنى و دیگر مورخین گفته است : پس از رحلت امام حسن ، شیعیان عراق به جنب و جوش افتادند و به امام حسین نامه نوشتند که حاضرند معاویه را خـلع نمـوده و با او بیعت نمایند لیکن امام حسین علیه السلام امتناع فرمود و متذکر شد که بین او و معاویه عهد و پیمانى است که تا مدت آن منقضى نگردد نقض آنرا جایز نمى داند و وقتى معاویه درگذشت نظر خود را اعلام خواهد داشت. 1 وصیت معاویه درباره حسین مـعـاویه در نیمه رجب سال 60 هجرى درگذشت و یزید را به جانشینى خود تعیین نمود و هنگـام مـرگ به وى وصیت و نصیحت نمود به اینکه : من گردن گردنکشان را براى تو خـاضع ساخـتـم و شهرها را برایت محکم و ثابت و پابرجا نمودم و سلطنت را براى تو طعـمـه قـرار دادم امـا از سه نفر درباره تو مى ترسم که با تو مخالفت نمایند و از در منازعت درآیند، یکى عبدالله بن عمر و دیگرى عبدالله بن زبیر و سومى حسین بن على است . امـا عـبدالله بن عـمـر بن خطاب با تو خواهد بود او را ملازم خود گیر و طردش منماى اما عـبدالله بن زبیر او همانند شیرى که بر شکارش حمله ور مى شود به تو حمله خواهد کرد و همانند روباهى که با سگ به مکر و خدعه مى پردازد با تو معامله خواهد نمود پس اگر بر او پیروز گشتى بند از بندش جدا ساز. «و امـا حسین پـس بتـحقـیق مـى دانى بهره و نصیب او را از رسول خدا و از گوشت و خون رسول خدا است و همچنین مى دانى که مردم عراق لا محاله او را بسوى خود فرا مى خوانند آنگاه پشت به او خواهند کرد و او را بیکس و تنها خواهند گذاشت و در حقش جفا خواهند نمود پس وقتى بر او ظفر یافتى و پیروز گشتى مقام و منزلتش را در نزد رسول خدا بیاد آر و بکردارش مؤ اخذه مکن ، بعلاوه اینکه او از خویشاوندان رحمى ما است و بپـرهیز از اینکه بدى به او برسانى یا عمل زشتى از تو مشاهده نماید.»2 مـروان گـفـت : بخـدا قـسم اگر حسین از اینجا برود بیعت نخواهد کرد و تو هم قدرت چنین کارى را ندارى مـگـر آنکه گـروه کثیرى از طرفین کشته شوند پس بهتر است که او را نگذارى برود و زندانیش کن تا بیعت کند و یا گردنش را بزن. امام حسین علیه السلام از سخنان مروان خشمگین شد و به مروان گفت : واى بر تو اى پسر زرقـاء (زن کبود چشم ) تو به کشتن من امر مى کنى بخدا سوگند دروغ گفتى و پستى و زبونى خودت را آشکار نمودى نفس بده که نفس پای این علم بزنم نفس بده که فقط از حسین دم بزنم سرم فدای قدمهات آرزو دارم که سرنوشت خودم را بخون رقم بزنم سرم هوای تو دارد دلم هوای ضریح چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم کنار سینه زنان چه می شود ارباب میان صحن و سرایت شبی قدم بزنم هزار حاجتم اما رسیده ام امشب که چشم بر قدم صاحب علم بزنم نفس بده که زشب تا غروب تاسوعا میان نوحه کنانت دوباره دم بزنم سروده حسن لطفی اشاره: نگارش زندگینامه شهدای کربلا نخستین بار از قرن سوم آغاز شد. کهن ترین رساله در این باره رساله تسمیة من قتل مع الحسین است که سالها پیش توسط استاد علامه سید محمدرضا جلالی در مجله تراثنا منتشر شد . چند دهه پیش هم مرحوم سماوی کتاب ابصار العین فی انصار الحسین را نوشت. کتابی هم محمد مهدی شمس الدین در این بار منتشر کرد. اکنون با کتاب تازه و مفصلی در این باره روبرو هستیم. این کتاب با نام «آینه داران آفتاب» زندگی و شهادت یاران امام حسین علیه السلام را روایت می کند. نویسنده این کتاب چهره نام آشنا در عرصه عاشورا پژوهی و ادبیات مذهبی است. استاد محمد رضا سنگری. سوگ سرخ، راز رشید، عاشورایی ها، ماه در آب، چهل روز عاشقانه و...پاره ای از آثار وی اند. پیشتر نیز (ویژه نامه عاشورای سال 86) نیز از این استاد قلم فرسا، مطالبی را پیشکش حضورتان کردیم، اینک اگر ارباب مدد کند، برآنیم تا در مجموعه نوشتار "آیینه داران آفتاب"، چهره های درخشان و سلحشور حماسه عاشورا را از زاویه ای دیگر به تماشا بنشینیم. تاثیرى که حادثه کربلا و قیام حسین بن على«ع» بر اندیشه مردم جهان،حتى غیرمسلمانان داشته،بسیار است.عظمت قیام و اوج فداکارى و ویژگیهاى دیگر امام و یارانشسبب شده که اظهار نظرهاى بسیارى درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشتهباشند.نقل سخنان همه آن کسان کتاب قطورى مىشود.بویژه که برخى از نویسندگانغیر مسلمان مستقلا کتاب درباره این حادثه نوشتهاند.در اینجا تنها تعدادى اندک از ایننظرها(از مسلمانان و غیر مسلمانان)آورده مىشود:. 1 مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) : من زندگى امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام ابدقتخواندهام و توجه کافى به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن شده استکه اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،بایستى از سرمشق امام حسینپیروى کند. محمد على جناح(قاعد اعظم پاکستان) : هیچ نمونهاى از شجاعت،بهتر از آنکه امامحسین از لحاظ فداکارى و تهور نشان داد در عالم پیدا نمىشود.به عقیده من تماممسلمین باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربان کردپیروى نمایند. پس از آنکه همه اصحاب و یاران با وفاى ابى عبدالله (علیه السلام) شربت شهادت نوشیدند و دیگر کسى از آنان باقى نماند نوبت افراد خاندان خود آن حضرت رسید. آنان تصمیم گرفتند در راه حفظ اسلام با افتخار و سربلندى تمام نیزهها و شمشیرها را به جان خود. پس از وداع و خداحافظى نخستین کسى که قدم به میدان کارزار گذاشت ابوالحسن1 على اکبر2 فرزند رشید خود امام (علیه السلام) بود. عمر شریف حضرت على اکبر (علیه السلام) در کربلا بیست و هفت سال بوده است، زیرا آن حضرت در یازدهم ماه شعبان سال سى و سوم هجرى متولد شده است. چون با قلم توانائى نمیتوان شخصیت او را ترسیم کرد و با هیچ زبان گویائى نمىتوان اوصاف عالیهاش را بیان نمود لذا بهتر آن است که گفته شود: او آینه جمال پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و نشانگر خلق و خوى والاى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و نمونه منطق رسا و شیواى نبى اعظم اسلام است. به همین جهت، شاعر رسول خدا، حسان بن ثابت دربارهاش فرموده است: و أحسن منک لم ترقط عینى خلــقت مبـــرءاً من کل عیب در مدح و ثناى على اکبر (علیه السلام) هر کس به اندازه درک و اندیشه خودش شعرى سروده است. شورى فکنده در همه عالم نواى تو دنیا اسیر غم شد و غرق عزاى تو چشمان دوستان همه ناظر به سوى توست دلهاى عاشقان همه در کربلاى تو در هر سراى شراره سوداى عشق تو است بر هر لبى کنون سخن از نینواى تو ذرات کائنات ثناخوان لطف توست در عمق دهر ولوله اى از ولاى تو آغوش باز کرده شهادت به محضرت آماده گشته بادیه پر بلاى تو شرمنده گشته است شجاعت ز رزم تو سرو روان خجل بر قدّ رساى تو این فخر بس تو را به شهیدان راه حق خواهان شود به حشر خدا خونبهاى تو در گاهواره رسم شفاعت رقم زدى «فطرس» رهین منت و جُود و سخاى تو دادى تو آب دشمن غدّار خویش را قربان عفو و بخشش و مهر و وفاى تو دارم من این امید به درگاه ذوالجلال گردد تمام هستى «ناصر» فداى تو نام گذاری حضرت رقیه (علیهاالسلام) گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد؛ چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیهالسلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (علیهالسلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست میداشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان میداد، نامش را فاطمه میگذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (علیهالسلام) وی را علی مینامید».(3) گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است.
و أجمل منک لم تلد النساء
کانک قد خلقت، کما تشاء 3
رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.(1) گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(علیهالسلام) کمتر به چشم میخورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین (علیهالسلام) معروف به فاطمه صغری باشد، وجود دارد.(2) در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (علیهالسلام) دو اسم داشتهاند و امکان تشابه اسمی نیز در بین فرزندان آن حضرت وجود دارد.
Design By : Pichak