لوگوی سه گوش
تاملی در اهداف نهضت عاشورا - السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

حسین نامى و عاشورا ماجرایى است که به ابدیت پیوسته اند. ابدیتى که امواج فراموشى بدان ها راهى ندارند. باوجود گذشت ایام، همواره ابعاد تازه اى از نهضت کربلا جلوه مى کند و همه ساله مراسم عاشوراى حسینى با شکوه چشمگیرى برگزار مى شود.

 

حماسه عاشورا مرزهاى عقیده را در هم شکسته و از هرکیش و آئینى دلها را به سوى خود جلب و جذب کرده است.
«گاندى» مصلح بزرگ هند مى گوید: «من براى ملت هند هیچ چیز تازه اى نیاوردم، بلکه فقط نتیجه اى را که ازمطالعات خود درباره قهرمان کربلا به دست آورده بودم، براى ملت هند به ارمغان آوردم. ما اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهى را بپیماییم که حسین بن على (ع) پیمود.»
نهضت کربلا، مکتب جامعى است که با ابعاد بسیارى از حیات فردى و اجتماعى انسان ها پیوند خورده و فصل بلندى را در سرنوشت بشر رقم زده است و آنچنان میراثى بر جاى نهاده که جامعه مسلمین را برخوردار از آموزه هاى والاى اسلامى مى کند.
بر این اساس نهضت عاشورا مستلزم تأملى فراتر از مرزهاى واقعه نگارى، حماسه سازى، عرفان گویى و یا حاشیه پردازى است. از جمله پرسش هایى که درباره این واقعه سترگ مطرح است این که؛ هدف اباعبدالله الحسین(ع) از جهاد با یزیدیان با وجود اطلاع از سرانجام ظاهرى کار چه بود؟ و چرا در این سفر پر خطر و پر مصیبت علاوه بر مردان، زنان و کودکان را با خود همراه کرد! و یا این که این حرکت از چه اصولى ریشه مى گیرد و ماهیت آن چیست؟
نهضت اباعبدالله(ع) هرچه که بود انعکاس و تبلور احساس شخصى نبود و از یک مسئولیت اعتقادى و اجتماعى نشأت مى گرفت. همان مسئولیتى که به شکل هاى گوناگون در جریان مبارزات حق طلبانه عینیت مى یابد، با این تفاوت که در نهضت حسینى(ع) به گونه اى جدى تر و جذاب تر رخ مى نماید.
دیگر این که، قیام کربلا، واقعه اى دفعى و اتفاقى نبود بلکه در یک فرآیند زمانى شکل گرفته و در پیوند با تحولات پس از رحلت پیامبر و تغییر رفتار حکومتگران و انحطاط جامعه مسلمین بود.
و دیگر این که نهضت ابا عبدالله الحسین(ع) موضعى وگذرا نبود، بلکه نقطه عطفى مهم بود که در تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشریت ایجاد موج کرد و تأثیرى عمیق بر نسل هاى بعدى برجاى گذارد و تحولات تاریخى متعددى را در اندیشه، زندگى و مناسبات اجتماعى مسلمانان به بار آورد. این مسأله و دیگر موارد نشان مى دهد، مکتب عاشورا، مکتب جامعى است که سرشار از اهداف بلند و فرا زمانى است.
فرارسیدن ایام محرم فرصت مناسبى به دست داده است تا با پرداختن به یکى از ابعاد نهضت حسینى(ع) به پاسخ پرسش هاى پیش گفته نزدیک شویم.
نهضت عاشورا حادثه بسیار مهمى در تاریخ اسلام، بلکه مهمترین حادثه جهان اسلام است. با وجود این ابعاد آن، آنگونه که باید واکاوى و تشریح نشده است.
این در حالى است که نهضت عاشورا به تصریح سید الشهدا(ع) باید به عنوان دستورالعملى در همه زمان ها و مکان ها سرمشق مسلمانان قرار گیرد. لازمه به دست دادن الگویى شایسته پیروى و کارا از نهضت حسینى(ع) تبیین ابعاد مختلف آن بویژه اهداف نهضت عاشورا است. نهضت عاشورا حرکتى دینى و در راستاى احیاى ارزش هاى الهى بوده و همچون دیگر فرائض دینى جوهره اى تعبدى دارد.
ویژگى تعبدى قیام اباعبدالله الحسین(ع) مانع از آن نیست که با عقلانیت مرافقت نداشته و با عقل واقعگرا موافقت نداشته باشد. همچنان که دیگر فرائض دینى نیز چنین اند. با این تفاوت که در صورت ظاهر نهضت عاشورا راهى به پیروزى و غلبه امام حسین(ع) و یارانش بر سلطه دستگاه حاکمه و انبوه سپاه  دشمن نداشتند و کاروان سالار قافله کربلا نیز به این امر وقوف کامل داشت و آشکارا به کشته شدن خود و یارانش اشاره مى فرمود و اطرافیانش را از پایان کار باخبر مى کرد.
با وجود این امام حسین(ع) با قصد جهاد از مدینه خارج شد و در این سفر مصیبت فرجام اعضاى خانواده خود و یارانش را همراه کرد.
قدم نهادن در راه سفرى با این وصف، آن هم همراه زنان و کودکان، در ظاهر نسبتى با عقل مآل اندیش ندارد و تعبد صرف و عمل به فریضه نیز توجیه گر آن نیست. مگر آن که ضرورتى عقل و شرع پسند، آن را تأیید کند. با این اوصاف این پرسش به وجود مى آید که کدام ضرورت برتر، تعبد و تعقل راهمسو و پشتوانه این حرکت قرار داد و حسین(ع) و یارانش را آگاهانه به راه سرنوشتى محتوم کشید؟
یافتن پاسخ این پرسش و پى جویى ریشه هاى واقعه کربلا مستلزم نگاهى کاوش گرانه به مناسبات میان باورهاى دینى و قدرت در فضاى سیاسى آن روز است و طرح این سؤال که نهضت خونین عاشورا حاصل تقابل چه نیروهایى و تبلور کدام جریان تاریخى بود؟ این کدام ضرورت برتر بود که حرکت به سوى قربانگاه مردان کاروان و اسارت زنان و کودکان همراه را یک فریضه دینى که هم عقل و هم شرع بر آن صحه مى گذارند به شمار آورد و آن را به عنوان یک الگو براى موارد مشابه توصیه کرد.
نهضت عاشورا تبلور الگوى راهبردى براى جداسازى «حق» از «باطل» است.هنگامى که نمودهاى حق در خدمت اهداف باطل قرار گرفته باشند. آن هنگام که باطل بالفافه حق پوشانده شود و کسانى با بهره جویى از جاذبه حق، جولان باطل دهند و از جایگاه سلطه و اقتدار و برخوردار از دسترسى هاى وسیع، ارزش هاى والا و ارجمند را منزوى و بدعت را رواج دهند. براى احیاى بنیان هاى «حق مدار» و صلاح و فضیلت چه اقدامى جز حرکت عاشورایى باقى مى ماند؟!
معروف است، روزى ابوسفیان خطاب به افراد قبیله خود گفت: اى فرزندان امیه! با خلافت اسلامى بازى کنید و آن را (در میان خود نگاه دارید) و به یکدیگر برسانید.
معاویه بهتر از هر کس دیگرى سفارش پدر را دریافت و توصیه او را به کار بست و با حیله و نیرنگ، بر شئونات امت اسلامى مسلط شد. در دوران خلافت معاویه بزرگان دین، اصحاب و یاران صدیق پیامبر اکرم(ص) منزوى، زندانى و یا کشته شدند و به جاى افراد صالح و خیرخواه چاپلوسان و متملقان رفعت یافتند و بدون هیچ شایستگى بر مناصب مختلف تکیه زدند. پس از معاویه، یزید بر جایگاه رسول خدا(ص) تکیه زد و خود را خلیفه مسلمین نامید و براى تکمیل سلطه خود درصدد برآمد تا از اشخاصى همچون حسین بن على(ع) بیعت بگیرد. حضرت سیدالشهدا (ع) در توصیف شرایط آن روز مى فرمایند: «مى بینید که حوادث تلخى ما را احاطه کرده است. براستى دنیا دگرگون شده، خوبى هایش رفته و بدى هایش مانده و مانند مرغزار بى حاصل شده است. چرا چنین شده؟ چون همان طور که مى بینید به حق عمل نشده و از باطل جلوگیرى نمى شود در چنین وضع ننگینى هر فرد باایمانى موظف است که درراه حمایت از دین خدا وجهاد با تبهکاران و لقاى خدا آماده شهادت شود، که شهادت در این راه بالاترین سعادت است.» بر این مبنا نهضت حسینى (ع) با ساختارى اصلاح طلب و با هدف احیاى سنن نبوى، کنار زدن پرده ریا و تزویر از مقابل چهره حکومتگران فاسد و بیدارى وجدان عمومى شکل گرفت و چنان هنگامه اى در تاریخ ایجاد کرد که همواره حکومت هاى خودکامه و ریاکار از ناحیه فرهنگ عاشورا در معرض تهدید قراردارند. قیام خونین سیدالشهدا (ع) تجلى پیوند ایمان و آگاهى، شور و شعور، تعبد و تعقل و آزادگى و پایدارى است.
بدین قرار، قیام کربلا در دو عرصه توأم و پیوسته، یعنى قلمروى انسانى وقلمروى اجتماعى جریانى تربیتى با مخاطب قراردادن وجدان ها و جریانى سیاسى براى مدیریت مناسبات جامعه، مطرح است. نهضت عاشورا حرکتى اصلاح طلب و دینى است و موجب جریان یافتن ارزش هاى دینى در درون باور افراد و جوامع ودر دو بعد انسان سازى و جامعه سازى نقش آفرینى مى کند. فرهنگ عاشورا در طول تاریخ ضمن تفسیر دین و بازشناساندن سره و صواب از ناسره و ناصواب به طور مستمر باورداشت هاى اسلامى را زنده نگه داشته و با انسان سازى و جامعه سازى، از کیان دین پاسدارى مى کند و ضمن معرفى جریانى اصیل و ناب از دین بر تأثیرگذارى معیارها و ارزش هاى دینى برهمه مناسبات انسانى و اجتماعى مى افزاید.

274623.jpg

زیرساخت تئوریک نهضت عاشورا، فکر اصلاحى و نقد رفتار حکومتگران است.
اصولاً شأن امام و پیشواى دینى در مکتب تشیع احیاى حوزه هاى مفهومى دین واصلاح قلمروهاى انسانى و اجتماعى است.
بر همین اساس رخداد عاشورا حرکتى بود با راهبرد اصلاح و نقد قدرت حاکم و تبیین الگویى متفاوت با آنچه کنشگران حکومتى ارائه مى کردند.
امام حسین (ع) در مسیر حرکت از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا بارها بر این مضمون تأکید فرمود: «من از روى هوس، سرکشى، تبهکارى و ستمگرى قیام نکرده ام و فقط به انگیزه اصلاح در امت جدم برخاستم. مى خواهم به نیکى ها فرمان دهم و از بدى ها بازدارم و روش جدم و پدرم على بن ابى طالب(ع) را دنبال کنم.»(فرازى از وصیت نامه امام که در آغاز سفر در اختیار محمد حنفیه قرارگرفت) و یا در سخنرانى بیرون شهر مکه (منا) فرمود: «پروردگارا تو مى دانى این حرکت ما نه به خاطر رقابت بر سر حکومت و قدرت و نه به منظور به دست آوردن مال دنیاست، بلکه به خاطر آن است که نشانه هاى دین تو را به مردم بنمایانم و اصلاحات را در سرزمین اسلامى اجرا کنم، تا بندگان ستم دیده ات از چنگال ظالمان در امان باشند و واجبات و احکام و سنت هاى تعطیل شده تو دوباره اجرا شود.»
اصلاح در ادبیات اسلامى، عرضه آموزه هاى سره و ناب دینى ملهم از کتاب و سنت و جریان دهى آن در همه شئون حیات فردى و اجتماعى است.
اهتمام امامت شیعه نیز در رویکرد اصلاحى، هدایت و اصلاح فراگیر جامعه در راستاى سیره نبوى است.
پس از رحلت پیامبر اسلام تا زمان یزید بر اثر تغییرات وسیع اجتماعى، سیاسى و فرهنگى، نظام عقیدتى اسلام با بدعت درآمیخته و سنت رسول الله میرانده شده بود. خرافه ها، گرایشات سیاسى و باورهاى سخیف، لباس اسلام پوشیده و به جاى عقیده اسلامى مطرح بودند. توحید و یکتاپرستى با همه ملزومات آن منسى و شرک و فردپرستى و ریا و دورویى رواج داشت.
ساده زیستى و سلوک معمولى و به دور از تشریفات پیامبر اسلام و حضرت على(ع) تبدیل به اشرافیت طاغوتى و تبختر و تفرعن حکومتگران شده بود. فهم رایج دین بر اثر دست درازى حاکمیت در آنچه که رسول الله (ص) از جانب خدا آورده بود با امور بیگانه درآمیخته بود.
در چنین شرایطى سیدالشهدا(ع) با عزم احیاى سنن الهى، اصلاح جامعه و نقد حکومت، قدم در راه قیام گذارد و حرکتى کانونى در تاریخ بشر پدید آورد، حرکتى که به مصداق «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» ظرفیت ساماندهى امواج اعتراضى برضد حاکمیت هاى ریاکار و مستبد را در موقعیت هاى جغرافیایى و زمانى مختلف داراست.
فرآیند حرکت اصلاحى امام حسین(ع) در دو قلمروى تربیتى و سیاسى بر اصول اندیشه ناب و توانمند در حوزه فکر و مشروعیت و کارآمدى در حوزه عمل استوار است. براین اساس ابعاد اصلاحگرى نهضت عاشورا هم شامل حوزه شناخت و هم شامل حوزه راهبرد مى شود. تحلیل مفاهیم درونى اندیشه اصلاح و بررسى وجوه راهبردى آن الگوى اصلاحى نهضت حسینى(ع) را به دست مى دهد.
الگو و روش امام حسین(ع) در احیا و اصلاح، همانا شیوه امر به معروف و نهى از منکر و عینیت بخشیدن به آموزه هاى دین از طریق عمل به کتاب و سیره رسول الله(ص) بود. آن حضرت ضمن شناسایى امکانات و ابزار لازم براى مقابله با حکومت یزید و اندیشه منحط و بدعت هاى رایج، با تصویر روشنى که از «امام برحق» به دست داد امکان مقایسه میان خلیفه و «امام مصلح» را به وجود آورد.
هرچند نهضت اصلاحى امام حسین(ع) و قیام کربلا تناسبى با موقعیت قدرت حاکمه نداشت، اما الگوى اصلاحى امام حسین(ع) با سه مشخصه، عدالت، مشروعیت و کارآمدى از طریق مدیریت صالح نسبتى میان باورهاى دینى و افراد از یک سو و باورهاى دینى و خلافت از سوى دیگر ترسیم کرد و موقعیت قدرت حاکمه را به چالش گرفت.
در قلمروى تربیتى، نهضت اصلاحى عاشورا در برخورد با افراد با توجه به ابعاد وجودى انسان یعنى ساحت هاى سه گانه؛ دانستن، خواستن و توانستن که قابلیت هاى شناخت، گرایش و انتخاب و عمل و اقدام را در وجود آدمى شکل مى دهند، وجدان ها را مخاطب قرارداد و با جهت دهى به آرمان هاى افراد، استعدادها و قابلیت هاى افراد مستعد را شکوفا کرد.
براین اساس نهضت عاشورا فراخوانى است براى بشریت تا همچون عاشورائیان با مرگ خویش شرایطى به وجود آورند براى ادامه جریان بالندگى، تربیت ایمانى و رفتار مسلمانى. در همین راستا مهم ترین پیام اصلاحى عاشورا در بعد تربیتى، خودآگاهى است. با این مضمون که تا خود را نشناسیم و مقدرات و استعدادها و نیازهاى اصیل انسانى، کمبودها، آرمان ها و نقش و رسالت و مسئولیت خویش را در پیوند خود و خدا، خود و هستى و جامعه و تاریخ درنیابیم نمى توانیم موجب و موجد تغییر اجتماعى شویم.
نهضت اصلاحى عاشورا در بعد تربیتى (انسان سازى) به انسان کمک مى کند تا جایگاه خود را در عرصه هستى بیابد و نقش و رسالت خویش را در نسبت با واقعیت هاى جامعه دریابد.
باورسازى اصلاح تربیتى نهضت عاشورا اوج کارآیى آن در بعد انسان سازى است.
رخداد عاشورا از منظر جامعه شناختى در مفهوم تبلور یک اندیشه سیاسى و الگوى مدیریت تحول کمتر مورد بررسى و شناخت قرار گرفته است. مجموعه تعالیم نهضت عاشورا و سلوک رهبرى آن ـ امام حسین(ع) ـ الگوى کلان مدیریت براساس یک اندیشه اجتماعى در راستاى کاربست اصل مشروعیت و تحقق کارآمدى نظام اسلامى را ارائه مى کند. عاشورائیان قافله کربلا به عنوان یک «جامعه نمونه» چارچوب الگویى سامان یافته را به صورت عینى، ملموس و کاربردى به دست مى دهند و با سلوک خود نمادها و نمودهاى عینى و ساختارى این الگو را در دید تاریخ مى نشانند.
اندیشه اجتماعى برآمده از نهضت عاشورا با طرح دیدگاه هاى تحلیلى، ارزشى و راهبردى، ضمن شناساندن وضع موجود از وضع مطلوب، تصاویر روشنى به دست مى دهد و راه هاى عملى انتقال از آن به این را نیز مى شناساند.
فرازهاى بسیارى از سخنان امام حسین(ع) جایگیر در اندیشه اجتماعى نهضت عاشورا مشحون از تحلیل و راهبردهاى مدبر به سمت جامعه آرمانى است.
فرازى پیرامون اصل مشروعیت نظام اجتماعى و سیاسى اسلام که برپایه امامت و عدالت بنیان نهاده مى شود گزارشگر این مضمون است. آن حضرت مى فرماید: امام کسى است که براساس قرآن کریم رفتارکند و عدالت را به موقع به اجرا درآورد وحق را بپوید و بپاید و بر خود ناظر بداند (در نامه به مردم کوفه) اندیشه اجتماعى نهضت عاشورا در حوزه درون دینى و برپایه ساخت معرفت شناختى در چارچوب کلان اندیشى الگویى تدوین مى کند که کاملاً تجربه پذیر و قابل دسترسى است.
مبنایى ترین آموزه اندیشه اجتماعى نهضت عاشورا «عبودیت» و «حریت» است. براساس این آموزه باید و نبایدهاى بینشى، ارزشى و هنجارى برپایه «بندگى خداوند» و «آزادگى انسان» پى افکنده مى شوند که برخى از اصول ثابت آن عبارت اند از: اصل کرامت انسان و خلیفة اللهى او، جایگاه و منزلت علم و عقل، نظم پذیرى و قانونگرایى، ارجمندى ایمان و تقوا، همبستگى هدفدار انسان وجهان، نفى سلطه غیرخدایى، پایدارى در راه آرمان، شهادت طلبى و... که مجموعه این اصول ساختار اندیشه اجتماعى نهضت عاشورا را تشکیل مى دهند.
«عبودیت» و «حریت» به عنوان دو اصل جایگیر در اندیشه اجتماعى نهضت عاشورا، صرف نظر از برداشت هاى متعارف، راهنماى بدیهى به اصل فکر اصلاحى و مبانى نظرى فلسفه و هدف قیام کربلاست. محتواى این اصول چنانچه با حقیقت شریعت همراه شود، تبلور عینى یک الگوى راهبردى براى احیاى دین و اصلاح امور دینداران است. این دو اصل عهده دار تبیین رخداد عظیم عاشورا از دیدگاه معرفت شناختى و فهم ابعاد کلامى قیام کربلا است. مضمون درونى «توحیدگرایى» و «آزادگى» به مثابه جوهره فرهنگ عاشورا و معرف ابعاد مختلفى است که هر یک دایره مدار فرآیندهاى تربیتى و مدیریت اجتماعى اند.

 

در نگره دینى «یکتاپرستى» در چارچوب فکر اصلاحى، بهره اى است براى خالص سازى فکر و عمل دینى و «حریت» تربیتى است در طول «عبودیت» که هم راستا با آن به نقد عرصه هاى مختلف فردى و اجتماعى مى پردازد و حرکت هاى اعتراضى را برضد جریان هاى مشرک، مستبد و بدعت گزار سامان مى دهد.
انسان سازى و جامعه سازى در مفهوم به ثمر رسیدن تلاش هاى کمال جو و توسعه اى حاصل جریان پویاى اندیشه توحید و روحیه آزادمنشى خواهد بود، زیرا راهبردهاى نهفته در این دو اصل، قابلیت هدایت و مدیریت هدفمند تحولات جوامع هم مختصات با جامعه عاشورا را داراست. عقیده «توحید» از زمره موضوعات کلانى است که در طول دیدگاه هاى روانشناختى، جامعه شناختى و تاریخى قرار دارد و میان دیدگاه لاهوتى و مابعدالطبیعى آن و فلسفه اجتماعى تفاوتى نیست.
با تکیه بر این نکات مى توان تعالیم عاشورا را که مشحون از اندیشه و رفتار توحیدى است به مثابه یک الگوى تربیتى در بعد فردى و مدل مدیریتى در بعد اجتماعى ارائه کرد. تفسیر اجتماعى توحید تصویر بخشى به قابلیت هاى این تعلیم است و بى توجهى به زمینه هاى راهبردى آن در عرصه هاى جدى زندگى اجتماعى فرصت سازى براى تکمیل فرآیندهاى شرک آلود در سطح جوامع خواهد بود. نسبت یابى اندیشه کلامى توحید با تحولات اجتماعى ـ سیاسى نیازمند تبیین نظام واره حیات انسانى و مشاهده تأثیر عقیده توحید بر لایه هاى مختلف اجتماع است. عبودیت و یکتاپرستى، اصل خلوص در عقیده و کرنش نکردن در مقابل غیرخدا و اصل «حریت» آزادگى و آزادمنشى را به عنوان دغدغه اى مهم دائم پیش روى خود دارند، یعنى همان دغدغه اى که نهضت عاشورا را شکل داد. بنابراین هدف نهضت عاشورا مبتنى بر فلسفه یکتاپرستى و نفى سلطه طاغوتیان ولو در لباس دین، چهره پنهان کرده باشند و اقدام برضد یزیدیان در همه عصرها و مکان ها با الهام از روحیه آزادمنشى و حریت است.


نوشته شده در چهارشنبه 89/10/1ساعت 11:58 عصر توسط حمید امامی نظرات ( ) |


Design By : Pichak