السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
آب و عطش لازم وملزوم یکدیگرند. کاروان اباعبدالله ، کنار فرات فرود آمد ، لیکن سپاه ابن سعد ، فرات را به محاصره گرفت و آب را به روی امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحابش بست و میان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسین (ع) را به تسلیم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگیرند . به نقل مورخان ، از سه روز قبل از عاشورا با محاصره فرات ، خیمه گاه امام در مضیقه ی بی آبی قرار گرفت و کودکان اهل بیت با دیدن رود فرات ، تاب تحمل عطششان کمتر می شد . منع آب از زنان و کودکان و افراد عادی (به ویژه غیرنظامیان) در همه ادیان و مذاهب به ویژه دراسلام ، غیرقانونی و عملی غیرانسانی است . سپاه اموی با بستن آب به روی یاران و فرزندان امام حسین(ع) ، این کار خلاف شرع و مغایر با شرافت انسانی و جرم جنگی را مرتکب شدند و کسانی همچون عمروبن حجاج و عبدالله بن حصین به این عمل مباهات می کردند و زخم زبان نیزمی زدند . بستن آب به روی کاروان امام حسین (ع) در سال 61 ه ق آب فرات به روی خاندان حضرت سیدالشهدا (ع) در کربلا بسته شد . عمر بن سعد به دستور عبید الله ، عمرو بن حجاج را با پانصد سوارکار فرستاد که میان حسین (ع) و یاران وى و آب حایل شوند ، تا به این وسیله حسین (ع ) و یاران او نتوانند به آب دست یابند . تشنگى بر حسین و اهل بیت و یارانش سخت شد . عباس بن على (ع) به همراه نافع بن هلال از حضرت اجازه گرفتند تا به سمت فرات رفته و برای اهل بیت حسین(ع) که عطش امانشان را ربوده بود ، آب بیاورند . به سمت رود فرات حرکت کردند . نافع بن هلال جملى با پرچم پیشاپیش مىرفت .عمرو بن حجاج با مشاهده او فریاد زد : کیستى و براى چه آمدهاى ؟ گفت : من نافع بن هلال هستم ، برای طلب آب آمده ام . ابن حجاج فریاد زد : خودت می توانی از آب بنوشی اما بردن آب برای حسین را جایز نیستی . نافع گفت : نه ، به خدا سوگند تا حسین (ع) و یارانش تشنهاند ،یک قطره آب نخواهم نوشید . نافع بلافاصله به همراه یارانش به سمت فرات پیش رفتند و مشک ها را پر نمودند . سبط ابن جوزى مىگوید : عمرو بن حجاج و یارانش پیش دویدند و خواستند راه بازگشت را بر آنان ببندند . بین سپاه دشمن و یاران حسین (ع) درگیری پیش آمد و سرانجام یاران با وفای حسین (ع) نتوانستند آب را به حسین و اهل بیت (ع) برسانند و حادثه ی شهادت عباس (ع) اتفاق افتاد .1 سپاه اموی با بستن آب به روی یاران و فرزندان امام حسین(ع) ، این کار خلاف شرع و مغایر با شرافت انسانی و جرم جنگی را مرتکب شدند و کسانی همچون عمروبن حجاج و عبدالله بن حصین به این عمل مباهات می کردند و زخم زبان نیزمی زدند عمرو بن حجاج که بود ؟ یکی از سران شهر کوفه و فرماندهان اصلی سپاه « ابن زیاد و عمربن سعد» که در مراحل مختلف فعالانه در جبهه دشمن به مقابله با حسین بن علی علیه السلام شرکت داشت ، عمربن حجاج بود . در اولین روزهای نهضت حسینی ، او همراه چند نفر دیگر چون : شبث بن ربعی ، حجار بن ابجر و...، نامه ای برای امام حسین علیه السلام نوشت ، و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد ! در ادامه قیام امام حسین (ع) وی در روز هفتم محرم سال 61 هـ.ق به دستور « ابن زیاد » با 500 نفر سوار، به کنار رود فرات آمد و میان حسین (ع) و یارانش با آب فرات مانع شد و در واقع، آب را بر روی آنان بست و در برخی از مقاتل آمده که : وی قسم خورد که تا لحظه مرگ (شهادت) امام حسین (ع) نمی گذارد حضرت قطره ای از آب را بنوشد . 2 عاقبت گستاخی به خون خدا در روز هفتم محرم الحرام مردی به نام « عبدالله بن حصین ازدی » - که از قبیله «بجیله » بود فریاد برآورد : " ای حسین ! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی آشامید ، تا از عطش جان دهی! " حمید بن مسلم می گوید :" به خدا سوگند که پس از این گستاخی او ، برای امری به دیدارش رفتم در حالی که بیمار بود ، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست ، دیدم که عبدالله بن حصین مرتب در حال آشامیدن آب است ، به طوری که شکمش بالا آمده بود ، اما باز فریاد العطش ! العطش ! می زد ومرتب آب را طلب می کرد ولی سیراب نمی شد . حالت وی ادامه داشت تا سرانجام از شدت نوشیدن آب به هلاکت رسید ." 3 پی نوشت ها : 1- سید محسن امین / ترجمه علی حجتی کرمانی / سیره معصومان / ج 4 / ص 144 2- تذکرة الخواص / ص247 3- ارشاد شیخ مفید / ج 2 / ص 86
Design By : Pichak |